عشق تو پنهان کرده ام در عمق قلب خسته ام
یارا به بوی زلف تو چشم از جهانی بسته ام
ترسم که گر گویم تو را جام عداوت پر کنی
زاین رو چنین لال و خموش اندر خفا بنشسته ام
محبوب من چندی قدم پیش آ که دلگرمم کنی
تا گوش عالم پر کنم،از این خموشی خسته ام
من حبس چشمان تو و حبس شکرخند توام
درب قفس باز است ولی من بال و پر بشکسته ام
حلقه درب خانه ام کس ها به در میکوفتند
من در پی ات هر روز وشب،این شهر را می جسته ام
پاکیّ عشقم را تو در پاکی چشمانم ببین
با اشک هجران تو من،این چشم ها را شسته ام
"مج" :دی
----------------------------------
نوشتم که خودت بخونی... ;)
دانلود فیلم مارمولک تموم شد... دارم میرم ببینمش :دی
تو این خوابگاه در حال حاضر فقط دوتا گونه نادر انسان دارن زیست میکنن: یکی من یکی صمد :دی
که اونم فکر کنم تا چند روز دیگه نسلمون منقرض میشه اینقدر که هیچی نمیخوریم :(
من این چند شب که کسی دور و برم نبود یه لحظه هم احساس تنهایی نکردم، چون همیشه یکی دو نفری بودن که نمیذاشتن تنها بمونم، با اینکه پیشم نبودن ولی حضورشونو پیشم حس میکردم، شاید اونا اصلا حتی یه لحظه هم این موضوع به ذهنشون خطور نکرده باشه ولی همین که احساس میکردم هستن (حتی تو محیط نت) واسم دلگرمی بود...
امشب دیگه واقعا دلم گرفته، احساس میکنم چند روزی رو باید تنهای تنها سر کنم... ناراحتم
سال بلوا - عباس معروفی
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره می کنم
ای ستاره ها اگر به من مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره می کنم
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد؟
جام باده سرنگون و بسترم تهی
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دوروئی و جفای ساکنان خاک
کاینچنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها، ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر به جز وفا
زین سپس به عاشقان باوفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سر بدامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی به سوی این جهان گشوده اید
رفته است و مهرش از دلم نمی رود
ای ستاره ها، چه شد که او مرا نخواست؟
ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟
من، اتاق خالی، لب پنجره، یه فنجون قهوه، هوای سرد زمستونی، کتاب فروغ (در راستای توهمات فانتزی من...)