زندگی شیرین (!!!) من...

در آرزوی عنوان وبلاگ...

زندگی شیرین (!!!) من...

در آرزوی عنوان وبلاگ...

پست سرعتی...

دو دقیقه وقت دارم تا ساعت بشه یک :) سال جدید شده و روزای خوبی رو میگذرونم که خوشحالم... در مورد سال نود و یک باید بگم سالی بود که اصلا ازش راضی نبودم :| اتفاقات بد زیادی توش واسم افتاد که اگه بخوام دوباره این سال رو تجربه کنم سعی میکنم اتفاق نیفتن :) اما یه قسمت خیلی خوب پارسال رفتنم به مکه بود که خیلی خیلی اتفاق خوبی واسم به حساب میاد...

ساعت یک شد :دی

شب بخیر

کاش...

حال اون آدمی رو دارم که وسط اقیانوس داره غرق میشه، و البته تلاشی هم واسه بقا نمیکنه، تن داده به امواج و داره میره... دوست داره این دم آخری یه نفر بیاد کمکش، اما آدما رو هرکارشون کنی آدمن... بعضیاشون کمک نمیکنن، بعضیاشون فقط میخوان تو صحنه باشن که به خاطر سپرده بشن، بعضیاشونم میان کمک کنن، اما خواسته یا ناخواسته سرعت میدن به غرق شدنش... از این گروه آخر و اون دسته "خواسته" هاشه که دل آدم میگیره، که دلم میگیره.

کاش خیلی چیزا عوض میشد... کاش

حد و مرز!

آدم باید حد و مرزا رو از کسایی یاد بگیره که حد و مرز حالیشون باشه و یه سری معیار درست و حسابی واسه خودشون داشته باشن، نه اینکه...

!

چرا اینجا اینقد متروکه شده؟؟؟ باید از نو بسازمش... :)

یه تفکر خسته کننده...

بچه که بودم، گاهی اوقات که میخواستم برم تو کوچه بازی کنم و بابام اجازه نمیداد، با خودم میگفتم که چرا باید کاری که من انجام میدم وابسته به تصمیم یه نفر دیگه باشه؟ که اگه تو اون لحظه، اون آدم حالش خوب بود یه تصمیمی بگیره و اگه حالش خوب نبود یه تصمیم دقیقا برعکس...

حالا که خوب فکر میکنم میبینم که همه کارها و رفتارهای ما وابسته به تصمیمات شاید لحظه ای یا عقاید گاها بی پایه یه سری آدمه؛ مسئله حتی به قبل از تولدمون برمیگرده، اینکه اصلا ما چرا به دنیا اومدیم؟ به نظر من تک تک افکار روزمره ما از همین تصمیمات، هم در ابعاد بزرگ و هم در ابعاد کوچیک، نشأت میگیره؛ و شاید مهمترین مسئله، ارتباطمون با آدما باشه که رکن اساسی زندگی هر آدمی میتونه باشه، و اتفاقا اونم از این قاعده مستثنی نیست... قضیه اینه که ما همه، معلول تصمیم همدیگه هستیم... ولی خیلی از مواردش (از یه حدی که بگذره) رو اصلا درک نمیکنم، حتی اینکه بعضی آدما هم خیلی راحت این مسئله رو میپذیرن و به تحت سلطه یکی دیگه بودنشون هیچ واکنشی نشون نمیدن واسم قابل هضم نیست.

آزمایش...

تا حالا سعی کردین تو چهره آدما دنبال بچگیشون بگردین؟ یه بار امتحان کنین به نتایج جالبی میرسین 

معجزه!

یه جا خوندم:

من فقط میتونم منتظر اون معجزه باشم، بی هیچ امیدی به اتفاق افتادنش...

اینم سومیش :-؟

سالی که نکوست از بهارش پیداست آیا؟؟

در راستای... :@

فکر نمیکنم یه آدم (حالا هرکی میخواد باشه) اونقد شناختش از اطرافیانش کم باشه که با دو کلمه حرفی که میشنوه نظرش راجع به همه چی عوض شه... اونم حرفایی که بیشتر جنبه خودنمایی داره...

مارمولک

دانلود فیلم مارمولک تموم شد... دارم میرم ببینمش :دی