همه چیز این دفترچه از یه غروب سرد لعنتی شروع شد... غروب یکی از همون روزهایی که حالا دیگه چیزی نیستن بجز خاطرات قدیمی توی زندگی چندتا آدم...
و حالا؛ چند سال از اون ماجراها گذشته؛ نوع رابطمون با اون آدما کاملا تغییر کرده، و اتفاقاتی افتاده که شاید حتی تصورشونم نمیکردیم!!! توی این چند سال آدمای زیادی وارد زندگیمون شدن و خیلیا هم به هر دلیلی از زندگیمون بیرون رفتن!
چند سال دیگه هم میگذره! بعضی از این آدما و خاطره ها باید واسه همیشه گوشه قلب تک تکمون بمونن؛ و خواه ناخواه جزئی از دفتر خاطرات زندگیمون بشن! دفتر خاطراتی که بعدها هر وقت خواستیم بازش کنیم یه سری اسمها و چندتا قلب مهربون یادمون بیان و ناخودآگاه لبخندی روی لبمون و اشکی روی چشممون بذارن...
پیدا کردن این آدما خیلی آسونه! کافیه به هر مقطع از زندگیمون نگاه کنیم و اولین اسمهایی که تو ذهنمون نقش میبنده رو پیدا کنیم؛ اینا همون آدمان! بیاین توی زندگیمون قدر این آدما رو بدونیم و دوسشون داشته باشیم...