چقدر همه جا سوت و کوره...
دوباره آشوب، دوباره غوغا، دوباره هیجان...
همون چند دقیقه کافی بود واسه فوران کردن همه اون چیزایی که تو این مدت تو خودم فروریخته بودم، واسه فراموش کردن همه قولایی که به خودم داده بودم، واسه دوباره گیر کردن تو این منجلاب...