زندگی شیرین (!!!) من...

در آرزوی عنوان وبلاگ...

زندگی شیرین (!!!) من...

در آرزوی عنوان وبلاگ...

تنها...!

من این چند شب که کسی دور و برم نبود یه لحظه هم احساس تنهایی نکردم، چون همیشه یکی دو نفری بودن که نمیذاشتن تنها بمونم، با اینکه پیشم نبودن ولی حضورشونو پیشم حس میکردم، شاید اونا اصلا حتی یه لحظه هم این موضوع به ذهنشون خطور نکرده باشه ولی همین که احساس میکردم هستن (حتی تو محیط نت) واسم دلگرمی بود...

امشب دیگه واقعا دلم گرفته، احساس میکنم چند روزی رو باید تنهای تنها سر کنم... ناراحتم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد