زندگی شیرین (!!!) من...

در آرزوی عنوان وبلاگ...

زندگی شیرین (!!!) من...

در آرزوی عنوان وبلاگ...

کاش...!!!

امشب از اون شباست که واقعا دلم گرفته :( کاش یه نفر بود که می نشستم راحت همه حرفای دلمو بهش میزدم و خودمو خالی میکردم... کاش... :'(

زندگی!؟!؟

خسته شدم دیگه...!! چقد یه زندگی میتونه بد باشه؟؟؟ دلت میخواد ببینیش، جلز و ولز میکنی که به هر بهونه ای شده ببینیش... ولی وقتی میبینیش که اینقدر سرد و بی تفاوته... خشکت میزنه، از خودت بدت میاد، حالت از خودت به هم میخوره... دست و پاهات شروع میکنه به لرزیدن، قلبت تندتند میزنه، اعصابت بهم میریزه... آخه چقد تو خری!؟ نمیخوای آدم شی؟ دوستت نداره، زور که نیست... :'''''(

کاش...!!!

کاش کسی بود امشب با من کمی قدم میزد...

کمی شعر میخواند و کمی حرف میزد...

و من برایش درد دل میکردم و برایش اشک میریختم...

کاش کسی بود امشب و من برایش چای میریختم...

و او با لبخندی و نگاهی برایم دست تکان میداد...

کاش کسی بود امشب...

کاش...